فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Erase

ɪˈreɪs ɪˈreɪz

گذشته‌ی ساده:

erased

شکل سوم:

erased

سوم‌شخص مفرد:

erases

وجه وصفی حال:

erasing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb B2

پاک کردن، آثار چیزی را از بین بردن، خراشیدن، تراشیدن، محوکردن

verb - transitive adverb

پاک کردن، تراشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The teacher asked me to erase the blackboard.

معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.

They erased the date on the document and inserted a false one.

آنان تاریخ روی سند را پاک کردند و تاریخی جعلی به‌جای آن نوشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She decided to burn his letters and erase the memory of his love from her mind.

تصمیم گرفت که نامه‌های او را بسوزاند و یاد عشق او را از خاطره‌ی خود بزداید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد erase

  1. verb remove; rub out
    Synonyms:
    delete eliminate remove cancel cut take out scratch out cross out strike out rub out wipe out obliterate efface cut out kill expunge withdraw annul abolish nullify strike dispatch trim blot black out blank launder blue pencil negate X-out excise disannul stamp out extirpate gut
    Antonyms:
    add insert put in

ارجاع به لغت erase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «erase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/erase

لغات نزدیک erase

پیشنهاد بهبود معانی