گذشتهی ساده:
erasedشکل سوم:
erasedسومشخص مفرد:
erasesوجه وصفی حال:
erasingپاک کردن، آثار چیزی را از بین بردن، خراشیدن، تراشیدن، محوکردن
پاک کردن، تراشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher asked me to erase the blackboard.
معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.
They erased the date on the document and inserted a false one.
آنان تاریخ روی سند را پاک کردند و تاریخی جعلی بهجای آن نوشتند.
She decided to burn his letters and erase the memory of his love from her mind.
تصمیم گرفت که نامههای او را بسوزاند و یاد عشق او را از خاطرهی خود بزداید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «erase» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/erase