گذشتهی ساده:
blankedشکل سوم:
blankedسومشخص مفرد:
blanksوجه وصفی حال:
blankingشکل جمع:
blanksصفت تفضیلی:
blankerصفت عالی:
blankestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیاعتبار کردن، باطل کردن، (روی چیزی) خط بطلان کشیدن، خط زدن
1- (بختآزمایی و غیره) بلیط بازنده داشتن 2- (عامیانه) ناموفق بودن، با شکست مواجه شدن 3- به خاطر نیاوردن، (به کلی و ناگهان)فراموش کردن
(بهطور موقت و ناگهان) فراموش کردن، (حرف درست یا جواب و غیره را به خاطر نیاوردن)، مات شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blank» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blank