فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unmarked

ʌnˈmɑːrkt ˌʌnˈmɑːkt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    unmarks
  • وجه وصفی حال:

    unmarking

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌نشان
    • - He was buried in an unmarked grave.
    • - او را در قبری بی نشان دفن کردند.
    • - Many of the soldiers were interred in unmarked graves.
    • - بسیاری از سربازان در گورهای بی نشان دفن شدند.
  • adjective
    یارگیری نشده (بازیکن در فوتبال)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unmarked

  1. adjective Not taken into account
    Synonyms: overlooked, unnoted
  2. adjective Free from flaws or blemishes
    Synonyms: clear, flawless, unblemished
  3. adjective Not having an identifying mark
    Antonyms: marked

ارجاع به لغت unmarked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmarked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unmarked

لغات نزدیک unmarked

پیشنهاد بهبود معانی