فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unmarked

ʌnˈmɑːrkt ˌʌnˈmɑːkt

سوم‌شخص مفرد:

unmarks

وجه وصفی حال:

unmarking

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بی‌نشان

He was buried in an unmarked grave.

او را در قبری بی نشان دفن کردند.

Many of the soldiers were interred in unmarked graves.

بسیاری از سربازان در گورهای بی نشان دفن شدند.

adjective

یارگیری نشده (بازیکن در فوتبال)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmarked

  1. adjective not taken into account
    Synonyms:
    overlooked unnoted
  1. adjective free from flaws or blemishes
    Synonyms:
    flawless unblemished clear
  1. adjective not having an identifying mark
    Antonyms:
    marked

ارجاع به لغت unmarked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmarked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmarked

لغات نزدیک unmarked

پیشنهاد بهبود معانی