شکل جمع:
unmarried girlsدختر مجرد، دختر غیرمتأهل، دختر بیهمسر، دختر ازدواجنکرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The unmarried girl had dreams of starting her own business one day.
دختر مجرد آرزو داشت که روزی کسبوکار خود را راهاندازی کند.
The unmarried girl decided to travel around the world before marriage.
دختر غیرمتأهل تصمیم گرفت که قبلاز ازدواج به دور دنیا سفر کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unmarried girl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmarried-girl