امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unmarried Girl

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    unmarried girls

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable
دختر مجرد، دختر غیرمتأهل، دختر بی‌همسر، دختر ازدواج‌نکرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The unmarried girl had dreams of starting her own business one day.
- دختر مجرد آرزو داشت که روزی کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کند.
- The unmarried girl decided to travel around the world before marriage.
- دختر غیرمتأهل تصمیم گرفت که قبل‌از ازدواج به دور دنیا سفر کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmarried girl

  1. noun a female who has not entered into a marriage contract or relationship recognized as a marriage

ارجاع به لغت unmarried girl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmarried girl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unmarried-girl

لغات نزدیک unmarried girl

پیشنهاد بهبود معانی