بیهمتا، بیتا، بینظیر، منحصربهفرد، یگانه، خاص
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her talent for painting is unmatched in the entire community.
استعداد او برای نقاشی در کل جامعه بیهمتا است.
His dedication to his work is unmatched, inspiring everyone around him.
فداکاری او به کارش بینظیر است و الهامبخش تمام اطرافیانش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unmatched» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmatched