آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Unmatched

ˌʌnˈmætʃt ˌʌnˈmætʃt

معنی unmatched | جمله با unmatched

adjective formal

بی‌همتا، بیتا، بی‌نظیر، منحصربه‌فرد، یگانه، خاص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Her talent for painting is unmatched in the entire community.

استعداد او برای نقاشی در کل جامعه بی‌همتا است.

His dedication to his work is unmatched, inspiring everyone around him.

فداکاری او به کارش بی‌نظیر است و الهام‌بخش تمام اطرافیانش است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unmatched

  1. adjective without equal or rival
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده unmatched

ارجاع به لغت unmatched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmatched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmatched

لغات نزدیک unmatched

پیشنهاد بهبود معانی