آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Unmask

ʌnˈmæsk ʌnˈmɑːsk

معنی unmask | جمله با unmask

verb - transitive adverb

نقاب برداشتن از، چیزی را آشکار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The spy was unmasked by his wife.

هویت واقعی آن جاسوس توسط زنش فاش شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unmask

  1. verb reveal
    Synonyms:

ارجاع به لغت unmask

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmask» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmask

لغات نزدیک unmask

پیشنهاد بهبود معانی