امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unmarried

ˌʌnˈmærid ˌʌnˈmærid
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective C1
غیرمتأهل، عروسی‌نکرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmarried

  1. adjective not presently wed
    Synonyms:
    bachelor eligible husbandless single sole spouseless unattached uncoupled unwed unwedded widowed wifeless
    Antonyms:
    married wed

ارجاع به لغت unmarried

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmarried» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unmarried

لغات نزدیک unmarried

پیشنهاد بهبود معانی