صفت تفضیلی:
more eligibleصفت عالی:
most eligibleقابل انتخاب، واجد شرایط، مطلوب، مشمول، دارای صلاحیت
He's not eligible to apply for this job.
او واجد شرایط درخواست برای این شغل نیست.
Only citizens are eligible for this job.
فقط شهروندان میتوانند برای این شغل گزیده شوند.
Students who meet the criteria are eligible for the scholarship.
دانشجویانی که معیارها را داشته باشند، مشمول دریافت بورسیه هستند.
eligible for retirement
واجد شرایط برای بازنشستگی
شایسته، مناسب، خواستنی (شخص مجردی که معمولاً بهخاطر ثروت یا شهرت مناسب ازدواج است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She hasn't found an eligible young man yet.
او هنوز مرد جوان شایستهای را نیافته است.
He’s one of the most eligible bachelors in the city.
او یکی از خواستنیترین مجردهای در شهر است.
The eligible bachelors at the event were all well-dressed and successful.
مجردهای مناسب در این رویداد همه شیکپوش و موفق بودند.
The magazine published a list of the most eligible people in town.
این مجله لیستی از شایستهترین افراد شهر را منتشر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eligible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eligible