امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Licensed

ˈlaɪsnst ˈlaɪsnst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    licenses
  • وجه وصفی حال:

    licensing

معنی

adjective
مجاز، دارای پروانه (یا جواز یا گواهینامه و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد licensed

  1. adjective Given official approval to act
    Synonyms:
    authorized permitted accredited allowed commissioned licenced
  1. verb To give authority to
    Synonyms:
    allowed empowered authorized commissioned qualified sanctioned entitled patented passed enabled legalized left accredited excised permitted chartered
  1. verb Authorize officially
    Synonyms:
    certified
    Antonyms:
    restricted banned prohibited withheld refused

لغات هم‌خانواده licensed

  • adjective
    licensed

ارجاع به لغت licensed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «licensed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/licensed

لغات نزدیک licensed

پیشنهاد بهبود معانی