آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    Certified

    ˈsɜrːtəˌfaɪd ˈsɜːtɪfaɪd

    معنی certified | جمله با certified

    adjective

    تضمین‌شده، گواهی‌شده، تأییدشده، تصدیق‌شده، گواهی‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Only certified electricians are allowed to do this type of work.

    فقط برق‌کاران دارای گواهی‌ اجازه‌ی انجام این نوع کار را دارند.

    All certified professionals must renew their licenses every five years.

    همه‌ی متخصصان دارای گواهی باید هر پنج سال مجوز خود را تمدید کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a certified public accountant

    حسابدار قسم‌خورده

    a certified copy

    رونوشت گواهی‌شده

    a certified physician

    پزشک دارای جواز رسمی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد certified

    1. verb provide evidence for; stand as proof of; show by one's behavior, attitude, or external attributes
      Synonyms:
      demonstrated confirmed verified evidenced assured guaranteed warranted approved endorsed attested witnessed manifested determined affirmed vouched avowed sworn licensed notarized deposed
      Antonyms:
      denied rejected contradicted discredited invalidated disavowed repudiated counteracted
    1. verb guarantee as meeting a certain standard
      Synonyms:
      guaranteed warranted endorsed accredited
    1. adjective holding appropriate documentation and officially on record as qualified to perform a specified function or practice a specified skill
      Synonyms:
      qualified
    1. adjective fit to be certified as insane (and treated accordingly)
      Synonyms:
      certifiable
    1. adjective endorsed authoritatively as having met certain requirements
      Antonyms:
      uncertified

    سوال‌های رایج certified

    وجه وصفی حال certified چی میشه؟

    وجه وصفی حال certified در زبان انگلیسی certifying است.

    سوم‌شخص مفرد certified چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد certified در زبان انگلیسی certifies است.

    ارجاع به لغت certified

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «certified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/certified

    لغات نزدیک certified

    • - certification
    • - certificatory
    • - certified
    • - certified check
    • - certified mail
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.