امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Avowed

əˈvaʊd əˈvaʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    avows
  • وجه وصفی حال:

    avowing

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پذیرفته، اعتراف‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- her avowed purpose for coming
- هدفی که ادعا می‌کرد به‌دلیل آن آمده است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد avowed

  1. verb To put into words positively and with conviction
    Synonyms: stated, said, maintained, held, declared, contended, claimed, avouched, averred, asserted, argued, alleged, affirmed
  2. verb To declare or affirm solemnly and formally as true
    Synonyms: affirmed, sworn, professed, granted, confessed, conceded, avouched, allowed, stated, owned, asserted, averred, proclaimed, admitted, maintained, acknowledged, verified, announced
    Antonyms: condemned, disavowed, censured, disputed, renounced, disclaimed, repudiated, disowned, denied
  3. adjective Openly declared as such
    Synonyms: professed, avowedly, accepted, acknowledged, admitted, affirmed, sworn

ارجاع به لغت avowed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avowed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/avowed

لغات نزدیک avowed

پیشنهاد بهبود معانی