امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Confessed

American: kənˈfest British: kənˈfest
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective B2
معترف، بنا به اعتراف خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confessed

  1. verb Admit (to a wrongdoing)
    Synonyms:
    owned conceded granted admitted avowed finked allowed professed unloaded sung shriven revealed acknowledged recanted divulged disclosed declared confided averred attested squealed
    Antonyms:
    concealed hidden masked secreted disowned repudiated disavowed denied
  1. verb To profess
    Synonyms:
    avowed stated announced
  1. verb To recount one's evil actions
    Synonyms:
    related divulged
  1. verb To disclose (something damaging or inconvenient to oneself); admit.
    Synonyms:
    acknowledged

ارجاع به لغت confessed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confessed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confessed

لغات نزدیک confessed

پیشنهاد بهبود معانی