با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Acknowledged

    American: ækˈnɑːlɪdʒd British: əkˈnɒlɪdʒd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      acknowledges

    • وجه وصفی حال:

      acknowledging

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    تصدیق شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - He is the acknowledged leader of the group.
    - او رهبر شناخته‌شده‌ی گروه است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد acknowledged

    1. adjective widely recognized
      Synonyms: recognized, accepted, unquestioned, authorized, confirmed, sanctioned, approved, generally accepted, commonly accepted

    ارجاع به لغت acknowledged

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «acknowledged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acknowledged

    لغات نزدیک acknowledged

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی