student, scholar, pupil, collegian
دو دانشجو در راهرو به او حمله کردند.
Two students assaulted him in the hallway.
ضوابط پذیرش دانشجو
the criteria for accepting students
هر دانشجو باید پنج درس اختیاری بردارد.
Each student must take five elective courses.
میزان پذیرش دانشجو بالا رفته است.
Intake of college students is up.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دانشجو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دانشجو