گذشتهی ساده:
platedشکل سوم:
platedسومشخص مفرد:
platesوجه وصفی حال:
platingشکل جمع:
platesدر معنای دوم همچنین میتوان از plateful بهجای plate استفاده کرد.
در معنای ششم این لغت شکل عامیانهی home plate است.
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) با کوشش کم، دو دستی (تقدیم شده)
(عامیانه) کار (در دست انجام)
بسیار پرمشغله بودن، کلی کار روی سر کسی ریختن، وقت سر خاراندن نداشتن، بسیار سرشلوغ بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plate