گذشتهی ساده:
chromedوجه وصفی حال:
chromingفلز کروم، کرومیوم
The chrome on the car's bumper was polished to a perfect shine.
فلز کروم روی سپر خودرو صیقل داده شد تا درخشندگی کاملی داشته باشد.
The vintage motorcycle featured beautiful chrome.
موتورسیکلت قدیمی دارای فلز کروم زیبایی بود.
رنگ رنگدانهی کروم، رنگ زرد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی رنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artist used chrome to create a metallic effect in her painting.
هنرمند از رنگ زرد برای ایجاد یک اثر متالیک در نقاشی خود استفاده کرد.
She painted her nails with a chrome polish.
او ناخنهایش را با لاک زرد رنگ زد.
شیمی ترکیب کروم، آب ورشو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
His watch was encased in a solid layer of chrome, making it appear luxurious and expensive.
ساعتش از یک لایهی جامد از ترکیب کروم پوشانده شده بود که باعث میشد لوکس و گران به نظر برسد.
The sleek chrome finish of the smartphone caught everyone's attention.
روکش با ترکیب کروم براق این گوشی هوشمند توجه همه را به خود جلب کرد.
رنگرزی کردن، آبکاری کردن (با کروم)
I decided to chrome my bicycle frame for a sleek look.
تصمیم گرفتم قاب دوچرخهام را با کروم رنگرزی کنم تا ظاهری براق داشته باشد.
The metal parts were chromed to provide a shiny and durable finish.
قطعات فلزی با کروم آبکاری شده بودند تا ظاهری براق و بادوام داشته باشند.
روکش کردن (با کروم)، کروماته کردن
She loves to chrome her car's rims for a sleek, modern look.
او دوست دارد رینگهای ماشینش را روکش کروم کند تا ظاهری شیک و مدرن داشته باشد.
The artist decided to chromize the metal sculpture.
هنرمند تصمیم گرفت مجسمهی فلزی را کروماته کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chrome» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chrome