آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ اسفند ۱۴۰۲

    Chrome

    kroʊm krəʊm

    گذشته‌ی ساده:

    chromed

    وجه وصفی حال:

    chroming

    معنی chrome | جمله با chrome

    noun uncountable

    فلز کروم، کرومیوم

    The chrome on the car's bumper was polished to a perfect shine.

    فلز کروم روی سپر خودرو صیقل داده شد تا درخشندگی کاملی داشته باشد.

    The vintage motorcycle featured beautiful chrome.

    موتورسیکلت قدیمی دارای فلز کروم زیبایی بود.

    noun uncountable

    رنگ رنگ‌دانه‌ی کروم، رنگ زرد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The artist used chrome to create a metallic effect in her painting.

    هنرمند از رنگ زرد برای ایجاد یک اثر متالیک در نقاشی خود استفاده کرد.

    She painted her nails with a chrome polish.

    او ناخن‌هایش را با لاک زرد رنگ زد.

    noun uncountable

    شیمی ترکیب کروم، آب ورشو

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    His watch was encased in a solid layer of chrome, making it appear luxurious and expensive.

    ساعتش از یک لایه‌ی جامد از ترکیب کروم پوشانده شده بود که باعث می‌شد لوکس و گران به نظر برسد.

    The sleek chrome finish of the smartphone caught everyone's attention.

    روکش با ترکیب کروم براق این گوشی هوشمند توجه همه را به خود جلب کرد.

    verb - transitive

    رنگرزی کردن، آبکاری کردن (با کروم)

    I decided to chrome my bicycle frame for a sleek look.

    تصمیم گرفتم قاب دوچرخه‌ام را با کروم رنگرزی کنم تا ظاهری براق داشته باشد.

    The metal parts were chromed to provide a shiny and durable finish.

    قطعات فلزی با کروم آبکاری شده بودند تا ظاهری براق و بادوام داشته باشند.

    verb - transitive

    روکش کردن (با کروم)، کروماته کردن

    She loves to chrome her car's rims for a sleek, modern look.

    او دوست دارد رینگ‌های ماشینش را روکش کروم کند تا ظاهری شیک و مدرن داشته باشد.

    The artist decided to chromize the metal sculpture.

    هنرمند تصمیم گرفت مجسمه‌ی فلزی را کروماته کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chrome

    1. verb plate with chromium
      Synonyms:
      chromium-plate

    سوال‌های رایج chrome

    گذشته‌ی ساده chrome چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده chrome در زبان انگلیسی chromed است.

    وجه وصفی حال chrome چی میشه؟

    وجه وصفی حال chrome در زبان انگلیسی chroming است.

    ارجاع به لغت chrome

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chrome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chrome

    لغات نزدیک chrome

    • - chromatophil
    • - chromatophore
    • - chrome
    • - chrome alum
    • - chrome green
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.