با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chrome

kroʊm krəʊm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    chromed
  • وجه وصفی حال:

    chroming

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    فلز کروم، کرومیوم
    • - The chrome on the car's bumper was polished to a perfect shine.
    • - فلز کروم روی سپر خودرو صیقل داده شد تا درخشندگی کاملی داشته باشد.
    • - The vintage motorcycle featured beautiful chrome.
    • - موتورسیکلت قدیمی دارای فلز کروم زیبایی بود.
  • noun uncountable
    رنگ رنگ‌دانه‌ی کروم، رنگ زرد
    • - The artist used chrome to create a metallic effect in her painting.
    • - هنرمند از رنگ زرد برای ایجاد یک اثر متالیک در نقاشی خود استفاده کرد.
    • - She painted her nails with a chrome polish.
    • - او ناخن‌هایش را با لاک زرد رنگ زد.
  • noun uncountable
    شیمی ترکیب کروم، آب ورشو
    • - His watch was encased in a solid layer of chrome, making it appear luxurious and expensive.
    • - ساعتش از یک لایه‌ی جامد از ترکیب کروم پوشانده شده بود که باعث می‌شد لوکس و گران به نظر برسد.
    • - The sleek chrome finish of the smartphone caught everyone's attention.
    • - روکش با ترکیب کروم براق این گوشی هوشمند توجه همه را به خود جلب کرد.
  • verb - transitive
    رنگرزی کردن، آبکاری کردن (با کروم)
    • - I decided to chrome my bicycle frame for a sleek look.
    • - تصمیم گرفتم قاب دوچرخه‌ام را با کروم رنگرزی کنم تا ظاهری براق داشته باشد.
    • - The metal parts were chromed to provide a shiny and durable finish.
    • - قطعات فلزی با کروم آبکاری شده بودند تا ظاهری براق و بادوام داشته باشند.
  • verb - transitive
    روکش کردن (با کروم)، کروماته کردن
    • - She loves to chrome her car's rims for a sleek, modern look.
    • - او دوست دارد رینگ‌های ماشینش را روکش کروم کند تا ظاهری شیک و مدرن داشته باشد.
    • - The artist decided to chromize the metal sculpture.
    • - هنرمند تصمیم گرفت مجسمه‌ی فلزی را کروماته کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chrome

  1. verb Plate with chromium
    Synonyms: chromium-plate

ارجاع به لغت chrome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chrome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chrome

لغات نزدیک chrome

پیشنهاد بهبود معانی