فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stratify

ˈstrætəˌfaɪ ˈstrætɪfaɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb

چینه‌چینه کردن، طبقه‌طبقه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a stratified rock

سنگ مطبق

There is no society that is not stratified.

جامعه‌ی قشر‌بندی‌نشده وجود ندارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stratify

  1. verb
    Synonyms:
    scale flake laminate

ارجاع به لغت stratify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stratify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stratify

لغات نزدیک stratify

پیشنهاد بهبود معانی