گذشتهی ساده:
scaledشکل سوم:
scaledسومشخص مفرد:
scalesوجه وصفی حال:
scalingشکل جمع:
scalesشکل نوشتاری معنای چهارم این لغت در انگلیسی بریتانیایی: scales
در انگلیسی بریتانیایی معنای هفتم میتوان بهجای scale از limescale استفاده کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
افزایش، افزایش بهنسبت ثابت
کاهش دادن، کم کردن
طبق مقیاس و نسبتهای معین، با تناسب
بیتناسب، مخالف با مقیاس و نسبتهای معین
ترازوی عدالت
معیار متناسبسازی
تعیین کردن، تصمیم گرفتن، معین کردن، معلوم کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scale