گذشتهی ساده:
clamberedشکل سوم:
clamberedسومشخص مفرد:
clambersوجه وصفی حال:
clamberingشکل جمع:
clambersبا دست و پا بالا رفتن، بهسختی بالا رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Afraid of the lion, he clambered up the hill.
از ترس شیر چهار دست و پا از تپه بالا رفت.
Indian workers clambered aboard the bus.
کارگران هندی تقلاکنان سوار اتوبوس شدند.
The clamber up the wall completely exhausted her.
چهار دستوپا بالا رفتن از دیوار او را کاملاً خسته کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clamber» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clamber