گذشتهی ساده:
clamoredشکل سوم:
clamoredسومشخص مفرد:
clamorsوجه وصفی حال:
clamoringشکل جمع:
clamorsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی clamour است.
غوغا، خروش، فریاد، سر و صدا، بانگ، طنین
هیاهو، جیغ و داد، داد و فریاد، همهمه و اعتراض، غریو، های و هوی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The students clamored in protest.
شاگردان به اعتراض همهمه کردند.
People were clamouring for free elections.
مردم با جنجال زیاد خواستار انتخابات آزاد بودند.
هیاهو کردن، غوغا کردن، (با سرو صدا) اعتراض کردن، طلبیدن، آشوبیدن
The seas are stormy--they clamour for me.
دریاها پرطوفانند -- آنها برای من غوغا میکنند.
مصرانه تقاضا کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clamor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clamor