شکل جمع:
convulsionsتشنج، تنجیدگی، ترنجیدگی، تنجش، پرش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the patient went through convulsions.
بیمار دستخوش تشنج شد.
political convulsions
تشنجات سیاسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convulsion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convulsion