پزشکی گهگیری، حمله ناگهانی مرض، تشنج
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He burst into a paroxysm of laughter.
او از خنده رودهبر شد.
She threw herself on her husband's corpse in a paroxysm of grief.
او از شور اندوه خود را روی جسد شوهرش انداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «paroxysm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paroxysm