فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Paroxysm

ˈpærəksɪzm ˈpærəksɪzm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

پزشکی گهگیری، حمله ناگهانی مرض، تشنج

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He burst into a paroxysm of laughter.

او از خنده رودهبر شد.

She threw herself on her husband's corpse in a paroxysm of grief.

او از شور اندوه خود را روی جسد شوهرش انداخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد paroxysm

  1. noun seizure, spasm
    Synonyms:
    attack fit convulsion spasm outbreak eruption explosion flare-up excitement frenzy passion rage fury anger violence agitation outburst furor fuming frothing hysterics

ارجاع به لغت paroxysm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paroxysm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paroxysm

لغات نزدیک paroxysm

پیشنهاد بهبود معانی