فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outburst

ˈaʊtbɜrːst ˈaʊtbɜːst

شکل جمع:

outbursts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

طغیان، ظهور، فوران، انفجار، غضب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

volcanic outbursts

فوران‌های آتشفشانی

an outburst of anger

طغیان خشم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outburst

  1. noun fit of temper
    Synonyms:
    tantrum outbreak burst storm flare-up attack explosion scene frenzy surge eruption flare blow access paroxysm discharge gust spasm transport gush upheaval outpouring conniption rapture
    Antonyms:
    peace harmony order

ارجاع به لغت outburst

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outburst» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outburst

لغات نزدیک outburst

پیشنهاد بهبود معانی