شکل جمع:
tantrumsنقنق، جیغوداد، قشقرق، گریهوزاری، کجخلقی، اوقات تلخی (همانند بچه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her tantrum embarrassed everyone in the restaurant.
قشقرق او همه را در رستوران خجالتزده کرد.
The little boy threw a tantrum when he couldn’t play with the toy.
زمانی که پسر کوچک نتونست با اسباببازی بازی کند، جیغوداد راه انداخت.
the child's repeated tantrums
گریهزاریهای پیدرپی کودک
to throw a tantrum
بدخلقی کردن، گریهزاری کردن
بدقلقی کردن، قشقرق به پا کردن
شکل جمع tantrum در زبان انگلیسی tantrums است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tantrum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tantrum