با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Passion

ˈpæʃn ˈpæʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    passions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
اشتیاق و علاقه شدید، احساسات تند و شدید، تعصب شدید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His eyes were blazing with passion as he spoke of freedom.
- درباره‌ی آزادی که حرف می‌زد، چشمانش از شدت احساسات شعله‌ور بود.
- His poetry is brimming with passion.
- شعر او لبریز از احساس است.
- She flew into a passion and shot him.
- به‌ شدت خشمگین شد و او را با تیر زد.
- She has a passion for classical music.
- او سخت عاشق موسیقی کلاسیک است.
- He attacked materialism with passion.
- او با شورمندی به ماده‌گرایی حمله کرد.
- He expressed his burning passion for Parichehr.
- او عشق‌ سوزان خود را نسبت به پریچهر ابراز کرد.
- A political meeting where passions ran high.
- جلسه‌‌ای سیاسی که در آن شور و هیجان فراوانی حکم‌فرما بود.
- He gets into a passion if you contradict him.
- اگر روی حرفش حرف بیاوری ،سخت عصبانی می‌شود.
- He hated foreigners with a passion.
- او به ‌شدت از خارجیان متنفر بود.
- patriotic passion
- شور میهن‌دوستی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد passion

  1. noun strong emotion
    Synonyms: affection, affectivity, agony, anger, animation, ardor, dedication, devotion, distress, dolor, eagerness, ecstasy, excitement, feeling, fervor, fire, fit, flare-up, frenzy, fury, heat, hurrah, indignation, intensity, ire, joy, misery, outbreak, outburst, paroxysm, rage, rapture, resentment, sentiment, spirit, storm, suffering, temper, transport, vehemence, warmth, wrath, zeal, zest
    Antonyms: calm, calmness
  2. noun adoration, love
    Synonyms: affection, amorousness, amour, appetite, ardor, attachment, concupiscence, craving, crush, desire, emoting, eroticism, excitement, fondness, infatuation, keenness, lust, prurience, urge, weakness, yen
    Antonyms: dislike, hate, hatred
  3. noun strong interest
    Synonyms: craving, craze, drive, enthusiasm, fad, fancy, fascination, idol, infatuation, jazz, mania, obsession
    Antonyms: indifference

ارجاع به لغت passion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/passion

لغات نزدیک passion

پیشنهاد بهبود معانی