شکل جمع:
appetitesغذا و آشپزی اشتها
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
When I was young, I had a big appetite.
جوان که بودم اشتهایم زیاد بود.
Today, I have no appetite at all.
امروز اصلاً اشتها ندارم.
رغبت، تمایل، شهوت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Lately, I have lost my appetite for music.
اخیراً اشتیاقم به موسیقی را از دست دادهام.
his appetite for life
رغبت او به زندگی
اشتهای سیریناپذیر، ولع بیانتها، اشتیاق سیریناپذیر
اشتهای خود (یا کسی را) تحریک کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appetite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appetite