Proclivity

prəˈklɪvət̬i prəˈklɪvəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تمایل (به ارتکاب بدی)، تمایل طبیعی به چیز بد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proclivity

  1. noun inclination, tendency
    Synonyms: bent, bias, cup of tea, disposition, druthers, facility, flash, groove, inclining, leaning, liableness, penchant, predilection, predisposition, proneness, propensity, thing for, type, weakness
    Antonyms: disinclination

ارجاع به لغت proclivity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proclivity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proclivity

لغات نزدیک proclivity

پیشنهاد بهبود معانی