گذشتهی ساده:
groovedشکل سوم:
groovedسومشخص مفرد:
groovesوجه وصفی حال:
groovingشکل جمع:
groovesشیار
The carpenter carefully chiseled a groove into the wooden plank.
نجار با دقت شیاری در تختهی چوبی ایجاد کرد.
The sculptor used a chisel to create grooves in the marble statue.
مجسمهساز برای ایجاد شیار در مجسمهی مرمر از اسکنه استفاده کرد.
پزشکی کالبدشناسی شیارک، ناودانک، درز باریک (استخوان، عصب و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The MRI showed a small abnormality in the groove of the patient's hip socket.
امآرآی نابهنجاری کوچکی در درز باریک حفرهی مفصل ران بیمار را نشان داد.
He felt a sharp pain along the groove of his shin.
او درد شدیدی را در امتداد شیارک ساق پایش احساس کرد.
neural groove
شیارک عصبی
موسیقی جریان ریتمیک، ضربآهنگ جذاب، گروو (ریتم لذتبخشی که تکرار میشود و شنونده را به رقص ترغیب میکند)
The drummer found his groove.
نوازندهی درام جریان ریتمیک خود را پیدا کرد.
This song has a groove that's impossible to resist.
این موسیقی ضربآهنگی دارد که مقاومت در برابر آن غیرممکن است.
The DJ played a catchy groove.
دیجی گروو جذابی را پخش کرد.
رقصیدن (هماهنگ با ریتم)
The crowd started to groove.
جمعیت شروع به رقصیدن کردند.
The band played a slow jam, and everyone started to groove.
گروه موسیقی آهنگی آرام نواخت و همه شروع به رقصیدن کردند.
روال ثابت، عادت (همیشگی)
She quickly fell into the groove of waking up early every morning.
او بهسرعت روی روال ثابت هر روز صبح زود بیدار شدن افتاد.
She found comfort in the groove of the daily yoga practice.
آرامش را در عادت به تمرین روزانهی یوگا یافت.
شیار زدن، شیار انداختن، شیاردار کردن، خط انداختن
He used a chisel to groove into the wood.
او از اسکنه برای شیار زدن به چوب استفاده کرد.
The rosebush cut grooves on the car's fender.
بوتهی گل سرخ گلگیر ماشین را خط انداخت.
تجربهی لذتبخش، تجربهی هیجانانگیز
This party was a groove.
این پارتی تجربهی لذتبخشی بود.
Hope to enjoy your groove.
امیدوارم از تجربهی هیجانانگیزت لذت ببری.
لذت بردن
John relaxed and grooved.
جان استراحت کرد و از آن لذت برد.
Let's go to the beach this weekend and groove.
بیا این آخر هفته بریم ساحل و لذت ببریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «groove» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/groove