امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cutting

ˈkʌtɪŋ ˈkʌtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cut
  • شکل سوم:

    cut
  • سوم‌شخص مفرد:

    cuts
  • شکل جمع:

    cuttings
  • صفت تفضیلی:

    more cutting
  • صفت عالی:

    most cutting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C1
مقطع، برش، برنده، قلمه گیاه، قلمه‌زنی، برش روزنامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- cutting words
- حرف‌های نیش‌دار
- a cutting wind
- باد سوزدار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutting

  1. adjective nasty, hateful
    Synonyms:
    acerbic acid acrimonious barbed biting bitter caustic clear-cut crisp hurtful incisive ingoing malicious penetrating piercing pointed probing raw sarcastic sardonic scathing severe sharp stinging trenchant wounding
    Antonyms:
    kind nice pleasant

لغات هم‌خانواده cutting

  • adjective
    cutting

ارجاع به لغت cutting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutting

لغات نزدیک cutting

پیشنهاد بهبود معانی