با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cutting

ˈkʌtɪŋ ˈkʌtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cut
  • شکل سوم:

    cut
  • سوم شخص مفرد:

    cuts
  • شکل جمع:

    cuttings
  • صفت تفضیلی:

    more cutting
  • صفت عالی:

    most cutting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective C1
    مقطع، برش، برنده، قلمه گیاه، قلمه‌زنی، برش روزنامه
    • - cutting words
    • - حرف‌های نیش‌دار
    • - a cutting wind
    • - باد سوزدار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cutting

  1. adjective nasty, hateful
    Synonyms: acerbic, acid, acrimonious, barbed, biting, bitter, caustic, clear-cut, crisp, hurtful, incisive, ingoing, malicious, penetrating, piercing, pointed, probing, raw, sarcastic, sardonic, scathing, severe, sharp, stinging, trenchant, wounding
    Antonyms: kind, nice, pleasant

لغات هم‌خانواده cutting

ارجاع به لغت cutting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutting

لغات نزدیک cutting

پیشنهاد بهبود معانی