شکل جمع:
acidsصفت تفضیلی:
more acidصفت عالی:
most acidترش، حامض، سرکه مانند، دارای خاصیت اسید، جوهراسید، جوهر، محک
the acid juice of unripe grapes
آب ترشمزهی غوره
acid lemon
لیمو ترش
acid soil
خاک اسیدی
acid indigestion
سوء هاضمهی اسیدی، ترش کردن
stomach acid
اسید معده، ترشی معده
بدخلق، بدقلق، (مجازا) ترشرو، بداخلاق، بدجنسی، تند و کنایه آمیز، گزنده، نیش دار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
his acid way of dealing with people
رفتار تندخویانهی او با مردم
his acid remarks
اظهارات تند و نیشدار او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «acid» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acid