فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mordant

ˈmɔːrdnt ˈmɔːdnt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective

زننده، جگرسوز، گوشه‌دار، نیش‌دار، (رنگرزی) ماده ثابت‌کننده، ماده ثبات به‌کار بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

mordant satire

طنز نیش‌دار

mordant pain

درد تند و تیز

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They etch designs on metallic surfaces with the help of mordants.

آن‌ها به کمک مواد خورنده روی سطوح فلزی کنده‌کاری می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mordant

  1. adjective sarcastic
    Synonyms:
    cynical sharp bitter mean disrespectful sardonic biting caustic cutting acid acerbic poignant pointed acerb scathing

ارجاع به لغت mordant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mordant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mordant

لغات نزدیک mordant

پیشنهاد بهبود معانی