صفت تفضیلی:
more cynicalصفت عالی:
most cynicalبدگمان نسبت به درستی و نیکوکاری بشر، غرغرو، عیبجو، کلبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is cynical about finding his watch.
او امیدی به یافتن ساعت خود ندارد.
He was cynical about marriage.
او نسبت به ازدواج بدبین بود.
Don't be so cynical!
اینقدر غرغرو مباش!
Bankruptcy made him cynical about everything and everyone.
ورشکستگی، او را نسبت به همهچیز و همهکس دژمان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cynical» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cynical