گذشتهی ساده:
believedشکل سوم:
believedسومشخص مفرد:
believesباور، اعتقاد، پذیرفتن چیزی بهعنوان حقیقت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Believing in the Tooth Fairy
باور به پری دندان
Very young children have great difficulty believing that the dream is not real.
کودکان بسیار خردسال در پذیرفتن این که رؤیا واقعی نیست، دچار مشکل زیادی هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «believing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/believing