فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Believing

گذشته‌ی ساده:

believed

شکل سوم:

believed

سوم‌شخص مفرد:

believes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2

باور، اعتقاد، پذیرفتن چیزی به‌عنوان حقیقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Believing in the Tooth Fairy

باور به پری دندان

Very young children have great difficulty believing that the dream is not real.

کودکان بسیار خردسال در پذیرفتن این که رؤیا واقعی نیست، دچار مشکل زیادی هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد believing

  1. adjective trusting
    Synonyms:
    sure certain positive convinced accepting assuming undoubting having faith presuming
    Antonyms:
    doubtful uncertain unsure doubting mistrustful untrusting disbelieving

ارجاع به لغت believing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «believing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/believing

لغات نزدیک believing

پیشنهاد بهبود معانی