آخرین به‌روزرسانی:

Believer

bɪˈliːvər bɪˈliːvə

شکل جمع:

believers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(فرد) معتقد، باورمند، عقیده‌مند، پایبند به عقیده، موقِن، مؤمن، ایمان‌دار، دارای ایمان قوی و محکم (به‌ویژه به دین یا مذهبی خاص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He is a believer in the power of science and knowledge.

او به قدرت علم و دانش معتقد است.

He became a believer in meditation after experiencing its benefits.

پس‌از تجربه‌ی فواید مدیتیشن، به آن باور پیدا کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

As a believer, he prays every day and follows religious teachings.

به‌عنوان فردی مؤمن، او هر روز دعا می‌خواند و از تعالیم دینی پیروی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد believer

  1. noun person who has faith in something
    Synonyms:
    supporter follower adherent disciple convert devotee zealot apostle religious person orthodox acceptor upholder religionist proselyte dogmatist doctrinaire prophet canonist freak
    Antonyms:
    disbeliever non-believer atheist agnostic

لغات هم‌خانواده believer

ارجاع به لغت believer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «believer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/believer

لغات نزدیک believer

پیشنهاد بهبود معانی