با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Belief

bəˈliːf bəˈliːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    beliefs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
ایمان، اعتماد، گمان، اطمینان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- my belief in the goodness of human nature
- ایمان من به پاکی سرشت انسان
- I have belief in his skill.
- به مهارت او اطمینان دارم.
noun countable
یقین، اعتقاد، باور، عقیده
- his firm belief in parliamentary democracy
- عقیده‌ی راسخ او به دموکراسی پارلمانی
- political beliefs
- عقاید سیاسی
- religious beliefs
- اعتقادات مذهبی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد belief

  1. noun putting regard in as true
    Synonyms: acceptance, admission, assent, assumption, assurance, avowal, axiom, certainty, conclusion, confidence, conjecture, conviction, credence, credit, deduction, divination, expectation, faith, fancy, feeling, guess, hope, hypothesis, idea, impression, intuition, judgment, knowledge, mind, mindset, notion, opinion, persuasion, position, postulation, presumption, presupposition, profession, reliance, supposition, surmise, suspicion, theorem, theory, thesis, thinking, trust, understanding, view
    Antonyms: disbelief
  2. noun something regarded as true
    Synonyms: assumption, concept, credence, credo, creed, doctrine, dogma, faith, fundamental, gospel, gospel truth, hypothesis, idea, ideology, law, opinion, postulate, precept, principle, say-so, tenet, theorem, theory
    Antonyms: disbelief, nonbelief

Collocations

  • beyond belief

    باورنکردنی (آن سوی مرز باور)

    باور نکردنی

Idioms

لغات هم‌خانواده belief

ارجاع به لغت belief

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belief» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/belief

لغات نزدیک belief

پیشنهاد بهبود معانی