امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Profession

prəˈfeʃn prəˈfeʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    professions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
پیشه، حرفه، شغل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Teaching is a fine profession.
- معلمی حرفه‌ی خوبی است.
- the medical profession
- حرفه‌ی پزشکی
noun countable
اقرار، اعتراف، ادعا
- a profession of faith
- اقرار به ایمان (به مذهب به‌خصوص)
- a profession of friendship
- ادعای دوستی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد profession

  1. noun line of work requiring academic or practical preparation
    Synonyms:
    art avocation berth billet biz business calling career chosen work concern craft dodge employment engagement field game handicraft lifework line line of work métier occupation office position post pursuit rat race role service situation slot specialty sphere thing trade undertaking vocation walk of life
    Antonyms:
    avocation entertainment fun hobby
  1. noun declaration
    Synonyms:
    acknowledgment affirmation assertion attestation avowal claim confession pretense statement testimony vow
    Antonyms:
    quiet silence

لغات هم‌خانواده profession

ارجاع به لغت profession

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «profession» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/profession

لغات نزدیک profession

پیشنهاد بهبود معانی