فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Specialty

ˈspeʃlti ˈspeʃlti

شکل جمع:

specialties

توضیحات:

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ speciality نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(یک نوع غذا یا محصول که یک رستوران یا مکان به دلیل خوب بودنش به آن معروف است) غذای خاص، غذای مخصوص، کالای ویژه، کالای خاص

regional specialties

کالاهای خاص محلی

Oysters are a local speciality of the area.

صدف از غذاهای مخصوص این منطقه است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a specialty dealer

فروشنده‌ی کالاهای ویژه

a speciality shop

مغازه‌ی کالاهای خاص

noun countable

تخصص، رشته‌ی تخصصی، کار تخصصی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The company’s specialty is high-performance cars.

تخصص این شرکت ساخت خودروهای با کارایی بالا و کارآمد است.

Johnson’s specialty is medieval European history.

تخصص جانسون تاریخ اروپای قرون وسطی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My specialty is Renaissance literature.

رشته‌ی تخصصی من ادبیات رنسانس است.

major medical specialties

رشته‌های تخصصی عمده در طب

Seafood was my mother's specialty.

تخصص مادرم طبخ غذاهای دریایی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد specialty

  1. noun distinctive feature; concentration
    Synonyms:
    job work speciality vocation profession occupation pursuit practice major career thing hobby forte weakness game number special long suit field of concentration object of attention object of study distinguishing feature claim to fame cup of tea special project racket magnum opus masterpiece minor pièce de résistance
    Antonyms:
    generalization

لغات هم‌خانواده specialty

ارجاع به لغت specialty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «specialty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/specialty

لغات نزدیک specialty

پیشنهاد بهبود معانی