گذشتهی ساده:
numberedشکل سوم:
numberedسومشخص مفرد:
numbersوجه وصفی حال:
numberingشکل جمع:
numbersصفت عالی:
numbestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیشمار
بیشمار، ناشمردنی، شمارناپذیر
چند بار
چندبار، چندین بار
چند، چندین، تعدادی
لاتاری غیرقانونی
بیشمار، بسیار زیاد، بیحدوحصر
(ریاضی) عدد اختیاری
raise a number by the power of another number
(ریاضی) عددی را به توان معینی رساندن
1- (ارتش) به ترتیب شماره یا تسلسل 2- خودبهخود و بدون اندیشه، با بیفکری
(امریکا - عامیانه) بامبول زدن، حقه سوار کردن، بدرفتاری کردن، تحقیر کردن
(عامیانه) به ماهیت کسی پیبردن، خوب شناختن
(عامیانه - بهویژه در مورد فشنگ) قسمت کسی بودن، سرنوشت کسی را در دست داشتن
(عامیانه) هنگام مرگ یا تنبیه (و غیرهی) کسی فرا رسیده است
مثل کف دست شناختن، کسی را خوب شناختن، دل و رودهی کسی را وجب کردن، از نیت کسی باخبر بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «number» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/number