فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کوچ کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مهاجرت کردن
  • فونتیک فارسی

    kooch kardan
  • فعل لازم
    to migrate, to set off, to move, to transfer, to emigrate, to resettle, to immigrate
    • - بعضی از مردم انتخاب می‌کنند که به کشور دیگری کوچ کنند.

    • - Some people choose to migrate to another country.
    • - هزاران پرنده هر زمستان به اقلیم‌های گرم‌تر کوچ می‌کنند.

    • - Every winter, thousands of birds migrate to warmer climates.
    • - پرندگان در طول زمستان به سمت جنوب کوچ می‌کنند.

    • - Birds migrate south during the winter.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت کوچ کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوچ کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوچ کردن

لغات نزدیک کوچ کردن

پیشنهاد بهبود معانی