to migrate, to set off, to move, to transfer, to emigrate, to resettle, to immigrate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بعضی از مردم انتخاب میکنند که به کشور دیگری کوچ کنند.
Some people choose to migrate to another country.
هزاران پرنده هر زمستان به اقلیمهای گرمتر کوچ میکنند.
Every winter, thousands of birds migrate to warmer climates.
پرندگان در طول زمستان به سمت جنوب کوچ میکنند.
Birds migrate south during the winter.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کوچ کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوچ کردن