قدیمی فریبکار، حیلهگرانه، دغلکارانه، مکار، ریاکار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His knavish behavior in business ruined the trust of his partners.
رفتار فریبکارانهی او در تجارت، اعتماد شرکایش را نابود کرد.
They used a knavish plan to cheat people out of their money.
آنها از نقشهای دغلکارانه برای کلاهبرداری از مردم استفاده کردند.
She smiled in a knavish way, hiding her true intentions.
او بهطور مکارانهای لبخند زد و نیت واقعی خود را پنهان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knavish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knavish