امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fraudulent

ˈfrɑːdʒələnt ˈfrɔːdjələnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
کلاهبردار، گول‌زن، حیله‌گر، فریب‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- His fraudulent acts landed him in jail.
- اعمال فریب‌آمیز او کارش را به زندان کشاند.
- his fraudulent claims
- ادعاهای تقلب‌آمیز او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fraudulent

  1. adjective deceptive, false
    Synonyms:
    dishonest deceitful false fake tricky devious counterfeit forged sham phony pseudo spurious duplicitous crooked crafty treacherous criminal swindling dishonorable double-dealing bamboozling
    Antonyms:
    honest genuine real authentic valid

ارجاع به لغت fraudulent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fraudulent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fraudulent

لغات نزدیک fraudulent

پیشنهاد بهبود معانی