شکل جمع:
criminalsصفت تفضیلی:
more criminalصفت عالی:
most criminalمجرم، جنایتکار، بزهکار، جانی، تبهکار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
He is a professional criminal.
او یک جنایتکار حرفهای است.
The police caught the criminal in the act of robbing the bank.
پلیس مجرم را حین سرقت از بانک دستگیر کرد.
جنایی، مجرمانه، کیفری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a criminal act
عمل جنایی
The criminal justice system is designed to punish and rehabilitate offenders.
سیستم عدالت کیفری برای مجازات و بازپروری تخطیکنندگان طراحی شده است.
تأسفآور، باعث تأسف
His refusal to help is criminal.
خودداری او از کمک تأسفآور است.
دادگاه جنایی
بازجویی (یا بررسی) جنایی (یا کیفری)
تعقیب جزایی، پیگرد جزایی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «criminal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/criminal