فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hood

hʊd hʊd

شکل جمع:

hoods

معنی و نمونه‌جمله‌ها

countable B2

باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان، روسری، روپوش، کلاهک دودکش، کروک درشکه، اوباش، کاپوت ماشین

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

monk's hood

کلاه راهب

The robbers wore hoods.

دزدان چهره‌پوش داشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a hooded monk

راهب باشلق به سر

One must hood the young Hawk early in its training.

در اوائل دست‌آموزی جوجه‌بازهای شکاری باید به آن‌ها چشم‌بند زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hood

  1. noun covering worn over the head
    Synonyms:
    hat veil bonnet cap kerchief shawl cowl mantle wimple protector babushka mantilla coif capuche yashmak purdah capuchin
  1. noun a covering for vehicles and the like
    Synonyms:
    cover shade canopy awning bonnet auto top carriage top calash
  1. noun gangster
    Synonyms:
    criminal thug mobster delinquent troublemaker hooligan ruffian goon punk rowdy rioter

ارجاع به لغت hood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hood

لغات نزدیک hood

پیشنهاد بهبود معانی