گذشتهی ساده:
shawledشکل سوم:
shawledسومشخص مفرد:
shawlsوجه وصفی حال:
shawlingپوشاک شال (پارچهای که زنان روی شانه و یا سر خودشان قرار میدهند)
I love the patterns and colors of traditional Indian shawls.
عاشق الگوها و رنگهای شالهای سنتی هندی هستم.
I borrowed my grandmother's shawl to wear to the wedding.
شال مادربزرگم را قرض گرفتم تا در عروسی بپوشم.
با شال پوشاندن، شال بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The elderly woman shawled her shoulders to shield herself from the sun.
زن سالخورده شانههایش را با شال میپوشاند تا از خود در برابر آفتاب محافظت کند.
The dancer shawled her body.
رقصنده به بدنش شال بست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shawl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shawl