فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shawl

ʃɒːl ʃɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پوشاک شال (پارچه‌ای که زنان روی شانه و یا سر خودشان قرار می‌دهند)
    • - I love the patterns and colors of traditional Indian shawls.
    • - عاشق الگوها و رنگ‌های شال‌های سنتی هندی هستم.
    • - I borrowed my grandmother's shawl to wear to the wedding.
    • - شال مادربزرگم را قرض گرفتم تا در عروسی بپوشم.
  • verb - transitive
    با شال پوشاندن، شال بستن
    • - The elderly woman shawled her shoulders to shield herself from the sun.
    • - زن سالخورده شانه‌هایش را با شال می‌پوشاند تا از خود در برابر آفتاب محافظت کند.
    • - The dancer shawled her body.
    • - رقصنده به بدنش شال بست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shawl

  1. noun A garment wrapped about a person
    Synonyms: cloak, stole, wrap, scarf, tucker, cape, cloth, shoulder shawl, fichu, manta, mantle, maud, serape, tallith

ارجاع به لغت shawl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shawl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shawl

لغات نزدیک shawl

پیشنهاد بهبود معانی