گذشتهی ساده:
mantledشکل سوم:
mantledوجه وصفی حال:
mantlingمسئولیت (مهم)، نقش، وظیفه
The athlete wore the mantle of captain proudly, leading the team to victory.
این ورزشکار باافتخار وظیفهی کاپیتانی را گردن گرفت و تیم را به پیروزی رساند.
The CEO will pass on the mantle to her successor next month.
مدیرعامل اجرایی ماه آینده مسئولیت را به جانشین خود خواهد داد.
ادبی لایه، پوشش، روکش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was hidden under the mantle of night.
در پوشش شب پنهان شده بود.
The soft, velvet mantle draped over the armchair added a touch of elegance to the room.
روکش نرم و مخملی که روی صندلی راحتی پوشیده شده بود، زیبایی را به اتاق اضافه کرد.
زمینشناسی گوشته، جُبه
The volcanic ash settled on the earth's mantle.
خاکستر آتشفشانی روی گوشتهی زمین نشست.
The mantle is divided into the upper and lower mantle layers.
گوشته به دو لایهی گوشتهی بالا و پایین تقسیم میشود.
پوشاک شنل، بالاپوش، ردا
Take off the mantle of authority and put it on younger shoulders.
ردای قدرت را بکن و بر شانهی افراد جوانتر بینداز.
The king draped his ceremonial mantle over his shoulders, symbolizing his authority and power.
پادشاه شنل تشریفاتی خود را بر روی شانههایش انداخت که نماد اقتدار و قدرت او بود.
توری (چراغ)
He carefully removed the mantle from the gas lamp to replace it.
او بااحتیاط توری را از روی چراغگاز برداشت تا آن را عوض کند.
The mantle of the lantern glowed brightly in the darkness.
توری فانوس در تاریکی میدرخشید.
پوشاندن، رویهدار شدن، رویه بستن
The mountain is mantled with snow.
کوه از برف پوشیده شدهاست.
He felt a sense of pride as he mantled his daughter with a warm embrace.
وقتی دخترش را با آغوشی گرم میپوشاند، احساس غرور میکرد.
The milk mantled in the cup.
شیر در فنجان رویه بست.
سرخ شدن، گلگون شدن، شرمنده شدن
Her beautiful face mantled with emotion.
چهرهی زیبای او از شدت احساسات گلگون شد.
As he spoke, his embarrassment caused his face to mantle in a rosy blush.
وقتی صحبت میکرد، خجالتش باعث شد که صورتش سرخ شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mantle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mantle