با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Windy

ˈwɪndi ˈwɪndi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more windy
  • صفت عالی:

    most windy

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آب و هوا بادخیز، پرباد، بادخور، طوفانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a windy day
- یک روز پر باد
- a windy desert
- یک صحرای بادخیز
adjective
پرطمطراق، پرادعا، خودنمایانه
adjective
پرگو، درازگو، لفاظ
adjective
پوچ، توخالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windy

  1. adjective breezy
    Synonyms: airy, blowing, blowy, blustering, blustery, boisterous, brisk, drafty, fresh, gusty, raw, squally, stormy, tempestuous, wild, windswept
    Antonyms: calm
  2. adjective talkative; boastful
    Synonyms: bombastic, diffuse, empty, garrulous, inflated, lengthy, long-winded, loquacious, meandering, palaverous, pompous, prolix, rambling, redundant, turgid, verbose, wordy
    Antonyms: uncommunicative, unresponsive

ارجاع به لغت windy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/windy

لغات نزدیک windy

پیشنهاد بهبود معانی