امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prolix

proʊˈlɪks ˈprəʊlɪks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
دراز، طولانی، خسته‌کننده، رود‌ه‌دراز، پرگو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prolix

  1. adjective Using or containing an excessive number of words
    Synonyms:
    diffuse verbose wordy pleonastic redundant tedious long-winded periphrastic lengthy prolonged protracted tiresome wearisome
    Antonyms:
    concise
  1. adjective Tending to speak or write at excessive length.
    Synonyms:
    wordy

ارجاع به لغت prolix

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prolix» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prolix

لغات نزدیک prolix

پیشنهاد بهبود معانی