امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Verbose

vɜːrˈboʊs vɜːˈbəʊs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more verbose
  • صفت عالی:

    most verbose

معنی

adjective
دراز، درازنویس، درازگو، پرگو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد verbose

  1. adjective wordy, long-winded
    Synonyms: bombastic, circumlocutory, diffuse, flowery, full of air, fustian, gabby, garrulous, grandiloquent, involved, loquacious, magniloquent, palaverous, periphrastic, pleonastic, prolix, redundant, repeating, repetitious, repetitive, rhetorical, talkative, talky, tautological, tautologous, tedious, tortuous, windy, yacking
    Antonyms: concise, succinct

ارجاع به لغت verbose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verbose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verbose

لغات نزدیک verbose

پیشنهاد بهبود معانی