با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Verboten

vərˈbotən vərˈbotən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    (آلمانی) ممنوع، قدغن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد verboten

  1. adjective Not allowed
    Synonyms: forbidden, taboo, prohibited, tabu, banned, disallowed, impermissible, out, proscribed

ارجاع به لغت verboten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verboten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verboten

لغات نزدیک verboten

پیشنهاد بهبود معانی