فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prohibited

prəˈhɪbɪtɪd prəˈhɪbɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

prohibits

وجه وصفی حال:

prohibiting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ممنوع، غیرمجاز، قدغن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Smoking is strictly prohibited inside the factory.

سیگار کشیدن در کارخانه اکیداً ممنوع است.

Motor vehicles are prohibited from driving in the town centre.

راندن موتور در مرکز شهر غیرمجاز است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prohibited

  1. adjective forbidden
    Synonyms:
    illegal banned proscribed illicit not allowed restricted taboo vetoed off limits out of bounds not approved refused barred closed down no-no shady crooked out of line contraband verboten wildcat
    Antonyms:
    allowed permitted

ارجاع به لغت prohibited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prohibited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prohibited

لغات نزدیک prohibited

پیشنهاد بهبود معانی